جمهوری اسلامی با دوراهی راهبردی حساسی مواجه است. از یک سو، برخی خواستار رویکردی مسالمتجویانه و امتیازدهیاند تا به توافق هستهای با آمریکا منجر شود؛ از سوی دیگر، صداهایی از شنیده میشود که بر ضرورت تجدیدنظر در راهبرد هستهای و حرکت به سمت ساخت بمب هستهای تاکید دارند.
دنی سیترینوویچ در مقالهای که موسسه مطالعات امنیت ملی منتشر کرده است، مینویسد تصمیم نهایی بر عهده رهبر جمهوری اسلامی است و هر مسیری که او انتخاب کند پیامدهای گستردهای برای آینده رژیم بهطور کلی و برنامه هستهای بهطور خاص خواهد داشت.
در شرایطی که ایران با بحران اقتصادی دستوپنجه نرم میکند و سیاست فشار حداکثری ترامپ به آن دامن خواهد زد، و کشور با بحران انرژی بیسابقه مواجه است، ترامپ اعلام کرده است که توافق را بر حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران ترجیح میدهد.
علاوه بر این، با فروپاشی آنچه که «محور مقاومت» خوانده میشود و حمله اسرائیل به تاسیسات موشکی و سامانههای پدافند هوایی ایران، جمهوری اسلامی از لحاظ امنیتی و نظامی تضعیف شده است.
به نظر میرسد رهبر جمهوری اسلامی هنوز تصمیمی در مورد موضعگیری نهاییاش اتخاذ نکرده است و اظهارنظرهای عمومیاش موید همین موضوع است. او در حالی که مذاکره با آمریکا را کاملا رد نکرده است، بارها در مورد اثربخشی چنین مذاکرهای ابراز تردید کرده و درباره هر گونه امتیازدهی به آمریکا هشدار داده است.
سیترینوویچ در ادامه مینویسد در هر صورت، مشخص است که خامنهای با تعامل مستقیم با کسانی که مسئول کشتن قاسم سلیمانی بودهاند بهشدت مخالف است و این مسئله احتمال موافقتش با امتیازدهی عمده در مذاکرات را کمرنگ میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این عوامل، در کنار خشم رهبر جمهوری اسلامی از تحریمها و بازگشت سیاست فشار حداکثری، چشمانداز دستیابی به توافق را مبهم میکند. با وجود موقعیت ضعیف تهران، به نظر میرسد خامنهای همچنان بر اتخاذ موضعی سرسختانه اصرار دارد.
به عقیده نویسنده، یکی از دلایل اصلی سردرگمی رهبران جمهوری اسلامی تلاش آنها برای درک سیاست ترامپ در قبال تهران است. در حالی که ترامپ و مقامهای دولتش مدعیاند که بهدنبال تغییر رژیم در ایران نیستند و فقط خواهان دستیابی به توافق هستهایاند، اقدامهای آنها پیامهای متناقضی ارسال میکند.
این ابهام، همراه بیاعتمادی عمیق تهران به نیت واقعی آمریکا، چشمانداز ازسرگیری مذاکرات را پیچیدهتر و موضع عمومی جمهوری اسلامی را سرسختانهتر کرده است.
جمهوری اسلامی نیز به نوبه خود در تلاش است از تردید ترامپ در حمله به ایران بهرهبرداری کند و نگرانیهای ترامپ از دستیابی ایران به بمب هستهای را به نفع خود به کار گیرد.
جمهوری اسلامی در حالی که تاکید میکند تهران علاقهای به توسعه سلاحهای هستهای ندارد، در عمل در تلاش است در آستانه توانمندی هستهای باقی بماند و به غنیسازی اورانیوم ادامه دهد، و در همین حال اجازه فعالیت برخی سازوکارهای نظارتی را میدهد تا «تایید کنند» هدف ساخت بمب نیستــ همه این اقدامها در راستای لغو تحریمها بدون برچیدن زیرساختهای غنیسازی فعلی ایران است.
سیترینوویچ در ادامه مینویسد با توجه به اینکه احتمال موفقیت این رویکرد مقابل دولت ترامپ پایین است، تهران با دوراهیهای مهمی مواجه است.
رهبر جمهوری اسلامی باید تصمیم بگیرد که آیا وارد مذاکره مستقیم با دولت آمریکا بشود یا خیر، که البته در حال حاضر با مواضع اعلامشده خامنهای در تضاد است.
علاوه بر این، تهران باید بر انزجار از دولت ترامپ، بهدلیل ترور قاسم سلیمانی و همچنین خروج از برجام، کنار بیاید؛ به فشارهای اقتصادی فزاینده ناشی از سیاست فشار حداکثری پاسخ دهد؛ و مهمتر از همه، حدود امتیازاتی را که حاضر است در مذاکرات بدهد مشخص کند.
در مقابل، اگر تلاشهای دیپلماتیک شکست بخورد، رهبر جمهوری اسلامی باید «تصمیمهایی راهبردی» درباره توسعه سلاحهای هستهای بگیرد.
نویسنده مقاله میافزاید چالش اصلی جمهوری اسلامی این است که دیگر نمیتواند مذاکرات را «کش بدهد». علاوه بر نیاز فوری ایران به لغو تحریمها، این بار هر دو طرف با یک ضربالاجل مواجهاند.
اگر توافقی حاصل نشود، احتمال دارد فرانسه، آلمان و بریتانیا «مکانیسم ماشه» را در ماه اکتبر فعال کنند که به بازگشت تمام تحریمها علیه ایران منجر خواهد شد.
در صورتی که چنین اتفاقی بیفتد، احتمال دارد تهران تهدیدهای هستهایاش را عملی کند که چنین اقدامی احتمال اقدام نظامی علیه برنامه هستهای ایران را به میزان قابلملاحظهای افزایش میدهد.
از دیدگاه تهران، هدف اصلی، بازگشت به شرایط برجام است یا توافق جدیدی که بر «صلحآمیز بودن» برنامه هستهای ایران تاکید کند، بدون اینکه امتیازهای هستهای یا غیرهستهای قابلتوجهی را مطالبه کند.
اما اگر سه طرف اروپایی برجام و آمریکا بخواهند از موقعیت ضعیف فعلی تهران بهرهبرداری کنند و خواستار برچیدن گسترده زیرساختهای غنیسازی اورانیوم شوند، یا بر گنجاندن موضوعهای دیگر در مذاکرات اصرار بورزند، دوراهی جمهوری اسلامی دشوارتر خواهد شد.
هرچند رهبر جمهوری اسلامی در گذشته «نرمش قهرمانانه» نشان داده بود که به توافق برجام منجر شد، بعید است دیدار مستقیم میان رئیسجمهوری ایران و آمریکا را تایید کند، چه رسد به اینکه امتیازدهی عمده و سایر مطالبات قدرتهای جهانی را بپذیرد.
فقط یک امتیاز چشمگیر از جانب آمریکا، که به ایران اجازه دهد در ازای نظارتهای سختگیرانهتر در آستانه توانمندی هستهای باقی بماند یا آمادگی دورازانتظار رهبر جمهوری اسلامی برای عقبنشینی از برنامه هستهای در صورت تهدید مستقیم بقای رژیم ممکن است به توافق هستهای در یک بازه زمانی معقول منجر شود.
سیترینوویچ در پایان مینویسد اما به نظر میرسد که خامنهای آماده اعطای چنین امتیازهایی نیست، و این مسئله تقابل را محتملتر از توافق میکندــ بهویژه اگر جمهوری اسلامی به تهدیدش عمل کند و در واکنش به فعال شدن مکانیسم ماشه، از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای خارج شود.